خاطره نویسی
امروز صبح مامانم مرا بیدار کرد تا مراقب دریا باشم و خودش هم رفت بیرون تا خرید کند اما من اواسط ماموریتم خوابم برد و این زبون بسته هی غر زده تا مامانم رسیده و من با صدای در بیدار شدم.بیچاره خواهرم.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی
امروز صبح مامانم مرا بیدار کرد تا مراقب دریا باشم و خودش هم رفت بیرون تا خرید کند اما من اواسط ماموریتم خوابم برد و این زبون بسته هی غر زده تا مامانم رسیده و من با صدای در بیدار شدم.بیچاره خواهرم.